مبانی فلسفی ایمان به غیب- گفتار دوازدهم
بدست Arash Naraghi • 30 دسامبر 2023 • دسته: ویدئوها٬ سخنرانيها - الهیات٬ سخنرانی ها- فلسفیمبانی اخلاقی ایده ی بهشت
پس از نشان دادن معقولیت متافیزیکی معاد جسمانی، نوبت به بحث رستگاری، بهشت و دوزخ می رسد. حیات جاودانه پس از رستاخیز، دو مسئله مهم پیش می آورد: الف- جاودانگی بهشت آدمیان را با مشکل زندگی ملال آور روبرو می سازد و لطف بهشت را از آن می گیرد. ب- چرا بخاطر گناهان محدود باید جاودانه در دوزخ زیست؟ جاودانگی این مجازات با عدالت و خیریت خداوند متعارض به نظر می رسد.
چه بستری آدمیان را به سمت ایده های رستگاری و بهشت و دوزخ رانده اند؟ اول- ساختار اخلاقی جهان یا رئالیسم اخلاقی. دوم- سعادت اخلاقی غایت نهایی زندگی است و شیب ساختار جهان موافق با نیکی هاست. سوم- رستگاری دینی جمع میان سعادت اخلاقی و رضایت الهی است. چهارم- بهشت نیل بشر به مقام سعادت اخلاقی و رضایت الهی است. دوزخ تعبیر دینی محرومیت انسان از رسیدن به این مقام و منزلت است.
مطابق یک تفسیر از رئالیسم اخلاقی، صفات اخلاقی صفت واقعی وضعیت های أمور است. اما این صفات از جنس صفات استعدادی هستند- یعنی صفاتی که میان صفات یکسره فیزیکی و صفات یکسره ذهنی قرار می گیرند. تقرر این صفات مستقل از ذهن مدرک است، اما تحقق آنها در گرو یک ذهن حساس و صاحب ادراک است. از این حیث صفات اخلاقی به صفاتی نظیر رنگ، یا شیرینی شبیه است.
سعادت آدمیان در گرو تناسب بخشیدن خود و رفتارهای شان با ساختار اخلاقی جهان است.
ایده بهشت و دوزخ در بستر رئالیسم اخلاقی و باور به اختیار شکل می گیرد. ما دست کم دو تلقی از اختیار داریم: الف- مطابق معنای اوّل، اختیار انتخاب آزادانه از میان شقوق بدیل است، و ب- مطابق معنای دوّم، انتخاب مستلزم تأمل و سنجش دلایل و عمل کردن بر وفق آن است. تلقی دوّم، در واقع اختیار را از جمله تمایلات مرتبه دوّم می داند.
یکی از جنبه های این ایده که جهان ساختار اخلاقی دارد این است که اگر فردی با تمایلات مرتبه دوّم نیکو باشد، اما به علّت عوامل درونی و بیرونی از عمل کردن بر وفق آن نیّات نیکو بازبماند، ساختار اخلاقی جهان او را به سوی انجام عمل نیک سوق می دهد. یعنی گویی ساختار عالم نسبت به نیکی ها شیب موافق دارد.
باور به ساختار اخلاقی جهان متضمن نوعی خوش بینی اخلاقی است و به ما می آموزد که آدمی در نهایت به کمال اخلاقی خود می رسد. تفکر دینی هم در این خوش بینی اخلاقی شریک است. این خوش بینی از منظر دینی بر دو پایه استوار شده است: اول- خداوند به انسان در راه کمال اخلاقی یاری می رساند. یعنی وقتی نیت خیر دارد و از سر تأمل دست به عمل می زند، خداوند جهان را با او همراه می سازد تا نیت خیرش را عملی سازد. دوم- فرایند کمال اخلاقی زمان بَر است. به همین دلیل ممکن است فرایند کمال اخلاقی فرد با مرگ متوقف شود. اما خوش بینی اخلاقی دینی به ما می آموزد که فرایند کمال اخلاقی فرد پس از مرگ هم ادامه می یابد تا در نهایت آن فرد به کمال اخلاقی خود دست یابد.
در بسیاری از موارد تمایلات مرتبه اول آدمی او را به سوی رذیلت سوق می دهد، اما تمایل مرتبه دوم سنجشگرانه اش او را به سوی فضیلت می راند. در این شرایط اگر تمایلات مرتبه دوّم نیک فرد از عهده تمایلات مرتبه اوّل ناروای او برنیاید، مطابق تفکر دینی، خداوند بدون نقض اختیار انسان (یعنی تصّرف در تمایلات نیک مرتبه دوّم او) تمایلات بد مرتبه اوّل او را با تمایلات نیک مرتبه دوم او سازگار می کند.
نیات و انگیزه های مرتبه دوم ملاک رستگاری هستند. رفتارهای خوب باید با نیات نیک صورت گیرند. اگر تمایلات مرتبه دوم فرد نیک بود و تمایلات مرتبه اولش با آنها موافق افتاد و توانست بر اساس آنچه نیک می داند عمل کند، یک گام به سوی سعادت اخلاقی خود گام بر داشته است. سعادت اخلاقی شرط لازم رستگاری معنوی است، و کمال اخلاقی وقتی است که هرآنچه را که فرد می خواهد نیک و خواستنی است، و هر آنچه را که نیک و خواستنی است می خواهد، و نیز از هرآنچه بد و نارواست می گریزد، و از هرچه می گریزد بد و نارواست.
سعادت اخلاقی اگر با رضایت خداوند همراه شود، به سعادت و رستگاری دینی تبدیل می شود. عمل صالح وقتی است که فرد کار نیک را به دلیل نیکی آن و به قصد قربت انجام دهد. فردی که کار خوب را به قصد قربت انجام می دهد. بنابراین هر عمل صالحی نیک است، اما هر عمل نیکی عمل صالح نیست. بهشت محصول انجام وظیفه اخلاقی به قصد کسب رضایت الهی است. بهشت تعبیر دینی قرب الهی است. اگر سعادت اخلاقی و رضایت الهی تأمین شود، به مقام سکینه می رسیم.
دو تلقی انسان محور و خدا محور از بهشت وجود دارد: الف- تلقی خدا محور براساس رضایت خداوند و درک حضور خداوند تعریف می شود. ب- تلقی انسان محور براساس برآمدن تمایلات و خواسته های انسان های نیک تعریف می شود. قرآن این دو تقلی را در بر دارد.
بنابراین، ایده بهشت مبتنی بر ساختار اخلاقی جهان است. انسانی که با این ساختار اخلاقی ( که نسبت به نیکی ها شیب موافق دارد)همگام و سازگار شود، به سعادت اخلاقی می رسد، و اگر سعادت اخلاقی با رضایت الهی توأم شود، فرد به مرتبه رستگاری دینی رسیده است. بهشت تعبیر دینی از موقعیت و منزلت کسی است که به چنان جایگاهی دست یافته است.